ترند ثانویه (Secondary Trend)

ترند ثانویه (Secondary Trend)

ترند ثانویه (Secondary Trend)

در دنیای بازارهای مالی و حرفه پر طرفدار معامله‌گری (Trade)، استراتژی‌های متنوعی ابداع شده و معامله‌گران از این استراتژی‌ها در جهت پیشبرد معاملات خود، بهره می‌گیرند. اما به‌راستی، همه این استراتژی‌ها موفق هستند؟

می‌دانیم که بازارهای مالی و فعالیت در آن، همیشه توام با احتمالات و عدم قطعیت همراه بوده و است. پس ضروریست در هنگام انتخاب استراتژی‌های معاملاتی، دقت بیشتری به عمل آید تا از ضررهای غیر اصولی جلوگیری شود.

معامله بر اساس ترند (روند)، یکی از استراتژی‌های رایج و پر قدرت در بازارهای مالی به‌شمار می‌آید. چرا که برای شناسایی و جهت حرکت بازار تمرکز مثمر ثمری دارد. ترندهای بازار، جهت‌گیری کلی یک بازار مالی در طول یک بازه زمانی مشخص هستند. شناسایی ترندهای نوظهور و تحلیل قدرت، پایداری و احتمال بازگشت آن‌ها، برای معامله‌گران در جهت گرفتن تصمیم‌های آگاهانه اهمیت بالایی دارد.

ترند ثانویه (Secondary Trend)

ترندهای بازار بر اساس بازه زمانی به چند دسته تقسیم می‌شوند. ترندهای اصلی که چند هفته تا چند ماه می‌توانند دوام داشته باشند. ترندهای ثانویه که اصلاح‌هایی هستند در داخل جهت ترند اصلی و معمولاً چند روز تا چند هفته طول می‌کشند. ترندهای میانی که نوسانات بازار را در بازه چند ساعت تا چند روز نشان می‌دهند. و ترندهای جزئی که نوسانات روزانه را منعکس می‌کنند.

برای اینکه یک قرارداد استانداردی در نظر بگیریم، از این پس دو نوع ترند را جز با اهمیت‌ترین ترندها در معامله‌گری، اتخاذ می‌کنیم. ترند اصلی یا همان Primary Trend که ترند اولیه ما محسوب شده و در تایم فریم روزانه مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد. و ترند ثانویه یا همان Secondary Trend که این نوع ترند در تایم فریم یک‌ساعته مورد بررسی قرار می‌گیرد.

بعد از شناخت انواع ترند‌ها از لحاظ زمانی، به انواع ترندها از نظر جهت حرکت در بازار می‌‌پردازیم. بنابراین سه نوع ترند را می‌توان در این حوزه بررسی کرد: ترند صعودی، ترند نزولی و ترند خنثی یا همان رنج. که این جهت‌گیری‌ها تحت تاثیر عوامل اقتصادی مختلفی هستند که بر عرضه و تقاضا تاثیر می‌گذارند. شناسایی ترند بازار به سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران کمک می‌کند تا تصمیم‌های آگاهانه‌تری در هنگام خرید یا فروش دارایی‌های مالی بگیرند.

ترند ثانویه (Secondary Trend) / سقف و کف دوقلو

یک قرارداد دیگر هم اینجا نیاز هست تا لحاظ کنیم و آن، نامگذاری سقف و کف‌های ترندها است. نکته‌ای که لازم است به آن توجه کنیم، این است که هر ترندی دو نوع حرکت دارد. یکی حرکت اصلی که موومنت (Movement) نامیده می‌شود. و دیگری حرکت اصلاحی که کارکشن (Correction) نامگذاری و شناخته می‌شود.

شروع حرکت اصلی را با Pivot 1 یا به اختصار (P1)، و انتهای حرکت اصلی را با (P2) نامگذاری میکنیم. و همچنین انتهای حرکت کارکشن را با (P3) نامگذاری خواهیم کرد. شرط دیگری که در این بین باید بیان گردد، این است که یک ترند، زمانی می‌تواند قطعی شده بحساب آید که P2 قبلی خودش را تثبیت کند. پس همیشه این مورد را بخاطر بسپاریم.

نکته دیگری که باید بصورت قراردادی بیان کنیم، این است که هر حرکت اصلاحی را به عنوان کارکشن نباید در نظر بگیریم. در حالت ایده‌آل، حرکتی را می‌توان کارکشن در نظر گرفت که پنجاه درصد حرکت اصلی را اصلاح کرده باشد؛ ولی با احتیاط در بازارهای مالی می‌توانیم حرکتی که حداقل 30 الی 35 درصد حرکت اصلی را اصلاح کند را بعنوان کارکشن در نظر بگیریم و در تحلیل‌های ترند تریدینگ خود بگنجانیم.

باید توجه داشت، عواملی مانند داده‌های اقتصادی، احساسات بازار، پویایی عرضه و تقاضا، و رویدادهای مختلف می‌توانند باعث تغییر ترندها شوند. سرمایه‌گذارن معمولا بر اساس نمودارهای بازه زمانی بلندمدت‌تری مانند روزانه یا هفتگی، در جهت ترند کلی بازار وارد معامله می‌شوند.

مدیریت معامله از طریق تعیین حد ضرر، هدف سود و نسبت ریسک به بازده اهمیت زیادی دارد. تحلیل ترند بازار به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که از فرصت‌های نوظهور استفاده کرده و معاملات خود را بر اساس شتاب حرکتی و احتمالات تنظیم کنند.

ناگفته نماند، ترند اصلی، که اغلب نشان‌دهنده بازار گاوی (صعودی) یا بازار خرسی (نزولی) است، به‌عنوان معیاری برای سنجش وضعیت کلی اقتصاد عمل می‌کند و عملکرد شرکت‌های بزرگ فهرست‌شده در بورس را منعکس می‌سازد. در نمودار، ترند اصلی در شرایط بازار گاوی یا بازار خرسی به شکل‌های مشخصی دیده می‌شود.

همانطور که ذکر شد، ترند ثانویه یک حرکت اصلاحی است که از چند روز تا چند هفته ادامه دارد. این ترند در دل جهت ترند اصلی حرکت می‌کند و می‌توانیم بوسیله آن، چرخش‌های بازار در ترند اصلی که زودتر از موعد پیش‌بینی کرده و تاییدیه بگیریم. با این حال، ترند ثانویه یک اصلاح یا عقب‌نشینی موقتی است و نه یک بازگشت قطعی از ترند اصلی.

به بیان دیگر، یک حرکت معکوس کوتاه‌مدت که معمولاً به آن اصلاح بازار گفته می‌شود، زمانی رخ می‌دهد که برخی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران در جریان ترند صعودی اصلی، اقدام به شناسایی سود می‌کنند. این اصلاح بازار در واقع همان ترند ثانویه است؛ واکنشی جزئی در برابر حرکت بزرگ‌تر بازار.

در انتها یک نکته دیگر هم باید بیان کنیم که بعنوان قراردادی در ترند تریدینگ محسوب شود. در تحلیل ترند اولیه (روزانه) کلوز یا همان قیمت بسته شدن کندل‌ها برای ما اهمیت دارد که لبه‌های ترند را بر اساس این قیمت در نظر می‌گیریم. و در ترند ثانویه (یک‌ساعته)، برای ما لبه‌های ترند از سایه کندل (Shadow) محاسبه خواهد شد.

نظریه داو در ترند ثانویه (Secondary Trend)

نظریه داو یک رویکرد معاملاتی است که توسط چارلز اچ. داو برای تحلیل تکنیکال توسعه داده شد. چارلز اچ. داو معتقد بود که بازار بورس یک شاخص قابل اعتماد از وضعیت کلی کسب‌وکارها در اقتصاد است. با تحلیل کلی بازار، می‌توان شرایط مطلوب و نامطلوب را به‌دقت درک کرده و ترندهای مهم بازار و جهت احتمالی بازار در سهام و دارایی‌ها را شناسایی کرد.

طبق نظریه چارلز داو، سه دسته از حرکت‌های بازار یا ترندهای بازار وجود دارد. اولین و مهم‌ترین آن ترند اصلی است که مدت زمان طولانی‌تری دارد. دومین ترند که معمولاً دچار تحریف است، ترند ثانویه است که از نظر مدت زمان کوتاه‌تر از ترند اصلی است. سومین ترند، که معمولاً توسط معامله‌گران روزانه مورد توجه قرار می‌گیرد، حرکت‌های روزانه یا نویز بازار است که از یک روز تا یک هفته ادامه دارد.

 

نظریه داو در ترند ثانویه (Secondary Trend)

زمانی که برخی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران شروع به شناسایی سود در ترند صعودی اصلی می‌کنند، شاهد یک حرکت معکوس کوتاه‌مدت خواهیم بود که معمولاً به آن اصلاح بازار گفته می‌شود. این اصلاح در بازار در واقع همان ترند ثانویه است. می‌توان آن را به‌عنوان یک واکنش جزئی در برابر حرکت بزرگ‌تر بازار در نظر گرفت.

برای مثال، اصلاح‌ها در بازار صعودی نشان می‌دهند که سرمایه‌گذاران و معامله‌گران در حال برداشت سود خود هستند، در حالی‌که اصلاح‌ها در بازار نزولی نشان‌دهنده این است که برخی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران در حال انباشت و ایجاد بازیابی در بازار نزولی هستند. ترند ثانویه می‌تواند از چند هفته تا چند ماه ادامه داشته باشد.

مزایا و معایب ترند ثانویه

معامله‌گران به این دلیل از ستاپ‌های ترند ثانویه یا همان ساعتی استفاده می‌کنند تا بدانند که ابتدای کارکشن ترند اصلی یا ابتدای موومنت (Movement) بعدی هستند. یعنی چرخش‌ها را زودتر متوجه شوند. اما موضوعی که باید به آن توجه کرد این است که نباید محو ترند ثانویه شده و ترند اصلی را فراموش کرد. چرا که، این ترند اصلی است که دید بلند مدت یک دارایی را برای تریدر مشخص می‌کند.

از این رو می‌توان بیان کرد که مهمترین مزیت ستاپ‌های ترند ثانویه، شناسایی هرچه سریع‌تر موومنت‌ها، کارکشن‌ها و در نهایت چرخش ترند می‌باشد. از عمده معایب این نوع ترند، میزان حد ضرر زیاد نسبت به تایم‌فریم‌های پایین می‌باشد که باید توجه داشت که بررسی ترند در تایم‌فریم‌های پایین دارای خطای زیادی است. ولی می‌توان این عیب ستاپ‌های ترند ساعتی را با تلفیق استراتژی ترند تریدینگ و والیوم تریدینگ مرتفع ساخت.

ستاپ‌های ترند ثانویه (Secondary Trend)

ستاپ‌های ترند ثانویه را در چارت یک‌ساعته بررسی خواهیم کرد و یک شرط اصلی در این ستاپ ها، برای تغییر روند وجود دارد و آن گرفته شدن P3 ترند قبلی در چارت ساعتی است. این شرط جز اصلی ستاپ‌های ترند ثانویه بوده و الزامی است که همیشه آن را بخاطر داشته باشیم. با ما همراه باشید تا به ستاپ‌های این ترند بپردازیم و آن‌ها را بررسی کنیم. لازم به ذکر است که این ستاپ‌ها در هر دو نوع ترند صعودی و نزولی، قابل استفاده می‌باشد.

ستاپ اول: ورود از P2 + رعایت شرط اصلی.

در این ستاپ وقتی که یک ترندی داریم (نزولی یا صعودی)، وقتی که در ادامه حرکتی در بازار صورت گیرد که شرط اصلی ( گرفته شدن P3 ترند قبلی) انجام شود، ما می‌توانیم بگوییم که ترند عوض شده است. در ادامه وقتی که این حرکت جدید، یک P1، P2 و P3 فرضی درست کند، می‌توانیم زمانی‌که P2 فرضی جدید را رد می‌کند (با Shadow) ورود به معامله کرده و حدضرر خود را در انتهای P3 فرضی جدید قرار دهیم. این ستاپ را چرا لحاظ می‌کنیم؟

بدلیل اینکه می‌توانیم احتمال بدهیم که در ابتدای کارکشن ترند اولیه هستیم. و از آنجایی که می‌توان انتظار داشت که ترند اصلی، 50 درصد حرکت اصلی خود را اصلاح کند، می‌توانیم در ابتدای آن اصلاح ورود خودمان را در چارت ساعتی انجام داده و همراه باشیم. این ستاپ برای دو نوع ترند صعودی و نزولی در تصاویر زیر بیان شده است.

ستاپ اول: ورود از P2 + رعایت شرط اصلی.

ستاپ اول: ورود از P2 + رعایت شرط اصلی.

ستاپ دوم: ورود از P2 بدون رعایت شرط اصلی.

وقتی که یک ترندی شکل گرفته باشد و در داخل آخرین موومنت (حرکت اصلی) یک P1، P2 و P3 در خلاف جهت این ترند، شکل بگیرد و هنوز شرط اصلی که گرفته شدن P3 ترند قبلی است، رعایت نشده باشد؛ در این صورت می‌توان با عبور از P2 فرضی جدید، به معامله ورود کرده و حدضرر را در انتهای P3 فرضی جدید قرار داد.

اولین تارگت (حد سود) برای این ستاپ در نقطه P3 ترند قبلی که شرط اصلی ما برای برگشت ترند است، می‌باشد. چرا که هنوز بصورت قطعی ترند عوض نشده است و احتمال ادامه ترند قبلی از لبه P3 قبل وجود دارد. این ستاپ برای دو نوع ترند صعودی و نزولی در تصاویر زیر بیان شده است.

ستاپ دوم: ورود از P2 بدون رعایت شرط اصلی.

ستاپ دوم: ورود از P2 بدون رعایت شرط اصلی.

ستاپ سوم: ورود از P3 ترند قبلی + رعایت شرط اصلی.

وقتی که یک ترندی شکل گرفته باشد. زمانی‌که حرکتی در بازار صورت بگیرد که P3 ترند قبل را بگیرد و یک P2 فرضی بصورت غیر قطعی در خلاف جهت آن ترند بسازد، می‌تواند در برگشت به آن P3 شکسته شده، با در نظر گرفتن غیر قطعی بودن P2 جدید، ورود به معامله را انجام داده و حدضرر را در انتهای موومنت (حرکت اصلی) ترند قبل، قرار داد. این ستاپ برای دو نوع ترند صعودی و نزولی در تصاویر زیر بیان شده است.

ستاپ سوم: ورود از P3 ترند قبلی + رعایت شرط اصلی.

ستاپ سوم: ورود از P3 ترند قبلی + رعایت شرط اصلی.

ستاپ چهارم: ورود از P2 قطعی شده قبل از خود + رعایت شرط اصلی.

وقتی که یک ترندی شکل گرفته باشد و در حرکتی یک P1، P2 و P3 شرط رعایت نکرده تشکیل شود. (یعنی فعلا شرط اصلی که گرفته شدن P3 ترند قبل است، انجام نشده باشد) و در ادامه یک حرکتی در بازار صورت گیرد که شرط اصلی رعایت شود و از همین رو P3 ترند قبل گرفته شود.

در این حالت می‌توان از آن P2ای که بصورت شرط رعایت نکرده، تشکیل شده بود، ورود به معامله را انجام داده و حد ضرر را در انتهای موومنت (حرکت اصلی) ترند قبلی قرار داد. در این ستاپ، می‌توان تارگت اول (حد سود) را در لبه شرط اصلی که P3 ترند قبلی می‌باشد، قرار داد. این ستاپ برای دو نوع ترند صعودی و نزولی در تصاویر زیر بیان شده است.

ستاپ چهارم: ورود از P2 قطعی شده قبل از خود + رعایت شرط اصلی.

ستاپ چهارم: ورود از P2 قطعی شده قبل از خود + رعایت شرط اصلی.

نتیجه‌گیری

ترند و دانش ترند تریدینگ، یکی از پر اهمیت‌ترین مباحث در دنیای بازارهای مالی است که دانستیم که برای موفقیت در بازارهای مالی، مهم است که دید بزرگان بازار و همچنین جهت جریان بازار را بشناسیم تا به هدف‌های عمده‌ای از قبیل کم شدن تعداد ضررها، وین ریت معاملاتی بالا و در نتیجه افزایش سودآوری، دست یابیم. با دانستن اینکه در بازار دو نوع ترند صعودی (Up Trend) و نزولی (Down Trend) را شاهد هستیم، ترندها را بر اساس بازه زمانی به دو دسته مهم ترندهای اصلی (Primary Trend) و ترندهای ثانویه (Secondary Trend) طبقه‌بندی کردیم.

و در این مقاله، به بررسی ستاپ‌های ترند ثانویه پرداختیم. ستاپ‌های ترند ثانویه به‌دلیل اینکه نقاط چرخش بازار و ترند اصلی را سریع‌تر در اختیار معامله‌گران و به‌همچنین سرمایه‌گذارن، قرار می‌دهند، از اهمیت بالایی برخوردار هستند. تنها نکته‌ای که که شاید توجه عموم معامله‌گران را به خود جلب کند، دستیابی به تلفیق روشی با ستاپ‌های ترند ثانویه است که می‌تواند در بهینه کردن حد سود و حد ضرر این ستاپ‌ها کمک به‌سزایی را برای آن‌ها به ارمغان آورد.

باید این نوید را به همه معامله‌گران بدهیم که ما در شرکت زندتریدرز با استفاده از ابزارهای اختصاصی در سبک والیوم تریدینگ و با بهره‌گیری از دیتای لول 2 و 3، توانسته‌ایم، کم و کاستی‌های موجود در استراتژی جذاب ترند تریدینگ را برطرف ساخته و نرخ موفقیت در معاملات را افزایش دهیم.

وقتی که یک معامله‌گر، توسط ذهنیت انسانی و چشم غیر مسلح خود، چارت یک دارایی را از نظر ترند تجزیه و تحلیل می‌کند، ابزار ZT Anchored VP که از سری ابزارهای اختصاصی شرکت زندتریدرز است، به کمک معامله‌گر می‌آید و دیتای درون موومنت (Movement) و کارکشن (Correction) ترندها را با استفاده از میزان حجم خرید و فروش و تحرکات معامله‌گران، بصورت موشکافانه مورد بررسی قرار می‌دهد تا به تحلیل انسانی، قدرت ببخشد و اشتباهات احتمالی و دیدهای نادرست نسبت به روندهای بازار را بهبود بخشد. از این رو خطای انسانی در بحث ترند تریدینگ بطور چشم‌گیری، فیلتر خواهد شد.

در نهایت باید گفت که درک صحیح ساختار ترند اولیه و ثانویه، به معامله‌گر این امکان را می‌دهد که با ریسک کنترل‌شده، نقاط ورود و خروج منطقی‌تری را پیدا کند و همگام با جریان نقدینگی بازار حرکت نماید.

 

راه های ارتباطی با شرکت زند تریدرز:

youtube instagram telegram whatsapp

 

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید